شب آشتی با خدا
بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیم
یکی از برادران سرباز که از خانواده ای غیر مذهبی بود و نماز نمی خواند در عملیات والفجر هشت به درجه رفیع شهادت نائل آمد . همه تعجب کرده بودیم که چرا او شهید شد امّا وقتی به سراغ یادداشتهایش رفتیم چیزهایی نوشته بود که خیلی تکان دهنده بود از جمله نوشته بود : ((قبل از عملیات ، یک شب از رزم شبانه برگشتیم ، چون آن شب خیلی خسته بودم دراز کشیدم تا بخوابم . امّا بقیه رزمنده ها به نماز خواندن مشغول شدند . در آن لحظه نسب به آنها احساس کمبود کردم و با این که آنها دوستانم بودند حس کردم خیلی با آنها فاصله دارم . ناگهان به گریه افتادم . در همان لحظه با خدای خود عهد کردم همیشه به یاد او باشم و نماز بخوانم . بلافاصله وضو گرفتم و در کنار یکی از برادارنی که خیلی دوستش داشتم مشغول نماز خواندن شدم . من آن شب را هیچ وقت فراموش نمی کنم ، شب آشتی با خدا یا با خودم بود)) . پس از شهادت آن رزمنده عزیز خانواده اش هم تغییر عقیده دادند و نماز خوان شدند
جا نماز معطّر، ص 20