خاک پای وارثان عاشورا

فرهنگی . آموزشی

خاک پای وارثان عاشورا

فرهنگی . آموزشی

«یکی از ابتکارات مهمّ امام بزرگوار ما، از هنرهای بزرگ این مرد بزرگ همین بود که از اوّل انقلاب مساجد را محور قرار داد. آن روزهای اوّل انقلاب، آنهایی که یادشان است میدانند که همه‌چیز در هم ریخته بود: سلاح بیاورند، جمع کنند، از اینجا بردارند، [نکند] دستهای غیر مأمونی به کارهایی دست بزنند؛ مرکز تشکّل لازم بود، هسته‌ی مرکزی لازم بود؛ این هسته‌ی مرکزی را امام بلافاصله همان روز اوّل، حتّی قبل از اینکه اعلام پیروزی بشود، معیّن کردند: مساجد. هرکس از هرجا مثلاً سلاح دست می‌آورد، ببرد [به مساجد]. بعد هم یک سازمان‌دهی عظیم مسجدی تشکیل شد و به وجود آمد که همان کمیته‌های انقلاب بودند، که تا مدّتهای طولانی همه‌ی کارهای انقلاب را اینها انجام میدادند، و درواقع همه‌ی کارهای کشور را اینها انجام میدادند. مسجد یک چنین خصوصیّتی دارد که بر مبنای ذکر و نگاه الهی و توجّه الهی و مانند اینها است. خب این یک نکته است که اجتماع مردم بر محور ذکر خدا و مانند اینها [است‌].»

بیانات در دیدار ائمه جماعات مساجد استان تهران، ۱۳۹۵/۰۵/۳۱

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۹ شهریور ۹۵ ، ۱۶:۳۰

"این که بنده گاهی اوقات اعتراض میکنم به بعضی از مدّاحی‌ها که مثلاً فرض کنید در عزاداری دهه‌ی محرّم وقتی انسان نگاه میکند -که گاهی می‌آورند عکسهایش را؛ حالا هم که دیگر این وسایل زیاد شده؛ البتّه بنده ندارم امّا گاهی می‌آورند به من نشان میدهند این عکسها و مانند اینها را- میبیند مثلاً در یک جلسه همه دارند همین‌طور میپرند هوا و می‌آیند پایین؛ خب، این چه فایده‌ای دارد؟ این چه تأثیری دارد؟ کجای این عزاداری است؟ اینکه من اعتراض میکنم، از هیجان جوانها بنده ناراحت نیستم؛ خب جوان اهل هیجان است، جوان منبع انرژی است و دائماً دلش میخواهد انرژی خودش را تخلیه کند؛ من از این باب [میگویم] که این وظیفه‌های بزرگ زمین نماند. وقتی‌که در یک جماعتی ده هزار جوان یا پنج هزار جوان جمع شدند و دلشان را دادند به شما، شما میتوانید با یک اجرای عالی، هنرمندانه و پُرمغز، اینها را تبدیل کنید به انسانهای کارآمدی که با عزم جزم بروند دنبال کار، میتوانید هم تبدیل کنید به آدمهای بی‌خیال، بی‌فکر، ناامید و از لحاظ معنوی تهیدست؛ این کار را هم میشود کرد. شما از این فرصت استفاده کنید و آن شقّ اوّل را انتخاب کنید. حرف من این است."۱۳۹۵/۰۱/۱۱

بیانات در دیدار جمعى از مداحان اهل‌بیت علیهم‌السلام

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۸ شهریور ۹۵ ، ۱۷:۰۷

پشت بی سیم حسین باز فریاد بلندی دارد:

"آی همسفران!با شمایم که ز خیل شهدا جا ماندید!

بشتابید که معبر باز است.

رو سوی دشمن همه یورش ببرید...

مین اگر هست فقط مین هواهای شماست...

بشتابید که معبر باز است."

خش خشی کرد بی سیم.

حاج حسین آه کشید باز در گوش صدایش پیچید:

"رمز همان رمز قدیم است؛همان رمز بزرگ همه با نام خدا ،یا زهرا سلام ا... علیها"

منبع پیکسل بوک

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۸ شهریور ۹۵ ، ۱۶:۴۶

نامحرم واقعی

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۸ شهریور ۹۵ ، ۱۶:۳۴

مسجد جوادالائمه ع

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۳ شهریور ۹۵ ، ۰۱:۰۵

اگر قدر و ارزش و ادامه و استمرار وجود خویش را شناختیم، که از دنیا بیش‏تر داریم و بیش از هفتاد سال ادامه داریم. و اگر دنیاهاى دیگر را، حتّى با احتمال، به خود مرتبط دانستیم؛

آن‏وقت با این قدر و استمرار و ارتباط، به وحى و به اسلام نیاز داریم و باید نهایت همین راه را بخواهیم و تا آخر سالک باشیم؛ و از سطح معرفت و اسلام تا محبّت و ایمان تا عمل و تقوا تا صبر و احسان تا خشیّت و اخبات تا سبقت و قرب و لقاء و رضوان را دنبال کنیم. مى ‏بینى که ناتمامى در اسلام، برخاسته از ناتمامى در وجود ماست.

ایمان به قدر انسان و ارزش او، او را به سوى خدا مى‏ کشاند و ضرورت خدا از ضرورت آب و هوا براى تو محسوس‏تر مى‏ شود. و ایمان به غیب، براى تو که شهود عالم، دلت را پر نکرده و ایمان به روز دیگر، که به امروز قانع نیستى و ایمان به وحى، به دنبال مى ‏آیند.

تمامىِ... ‏ایمان‏ها در گرو ایمان به قدر انسان و در گرو شناخت انسان از خویش است. کسى که خودش را باور نکرده، مثل انسانى مى‏ ماند که به روزى پنج ریال قانع است و خیال مى‏ کند که شقّ‏ القمر کرده اما همین که ارزش خودش را فهمید، مى ‏بینى که آرام نمى‏ گیرد، حتّى هجرت مى ‏کند و به آن‏جایى روى مى ‏آورد که حقوقش را بگیرد.

استاد علی صفایی حائری

منبع: نامه های بلوغ صص 25 و 26 و 178

برگرفته از سایت حکمت بلیغ

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۰ مرداد ۹۵ ، ۰۱:۳۴
منظور از عبارات «أَکْثَرَهُمْ لا یَعْقِلُونَ» یا «لا یَعْلَمُونَ» در قرآن چیست و چگونه با دمکراسی قابل جمع است؟

«...أَلا إِنَّ وَعْدَ اللَّهِ حَقٌّ وَ لکِنَّ أَکْثَرَهُمْ لا یَعْلَمُونَ» یونس (10)، آیه 55.؛ «...بدانید، که در حقیقت، وعده خدا حق است؛ ولى بیشتر آنان نمى‏دانند».

جهت پاسخ به این سؤال، دو موضوع زیر قابل بررسى است:

الف) جایگاه اکثریت در منابع و متون اسلامى‏
مطالعه دقیق منابع اندیشه اسلامى، مانند آیات، روایات و سیره حضرت رسول‏ صلى الله علیه وآله و امام على‏ علیه السلام ما را به این نکته رهنمون مى ‏سازد که برخلاف دیدگاه قرارداد اجتماعى - که منشأ مشروعیت همه مسائل سیاسى و حتى ملاک و معیار ارزشى را در رأى اکثریت (نصف به علاوه یک) میداند - در اندیشه سیاسى اسلام، اکثریت از آن جهت که اکثریت است، اعتبار و ارزشى ندارد و مبناى هیچ گونه مشروعیّت و مقبولیّتى نمی باشد؛ بلکه اکثریت از آن جهت که نمودار ارزش‏هاى انسانى - اسلامى و منادى و مدافع حقایق راستین دینى و فضایل و کرامت‏هاى انسانى است، محترم و مقبول است.
در قرآن کریم و دیگر منابع اسلامى به این دو نوع اکثریت اشاره شده است؛ «اَلَّذِینَ یَسْتَمِعُونَ اَلْقَوْلَ فَیَتَّبِعُونَ أَحْسَنَهُ» زمر (39)، آیه 18.؛ «بندگان خدا کسانى هستند که سخنان را مى‏ شنوند و بهترینش را پیروى مى‏کنند». این آیه، معیار «احسن» را براى گزینش مطرح مى‏کند و نه کمیت افراد را.
امام على‏ علیه السلام مى‏فرماید: «لا تستوحشوا فى طریق الهدى لقلّة اهله فانّ الناس قد اجتمعوا على مائدة شبعها قصیر و جوعها طویل‏؛ در طریق هدایت و رستگارى، از کمى نفرات، وحشت نکنید؛ زیرا مردم در اطراف سفره‏اى اجتماع کرده‏ اند که مدت سیرى آن کوتاه و گرسنگى آن طولانى است» نهج‏ البلاغه، صبحى صالح، خطبه 201، ص 319..
در آیه 116 سوره انعام آمده است: «وَ إِنْ تُطِعْ أَکْثَرَ مَنْ فِى اَلْأَرْضِ یُضِلُّوکَ عَنْ سَبِیلِ اَللَّهِ إِنْ یَتَّبِعُونَ إِلاَّ اَلظَّنَّ وَ إِنْ هُمْ إِلاَّ یَخْرُصُونَ»؛ «اگر از بیشتر مردم روى زمین پیروى کنى، تو را از راه خدا گمراه مى‏ کنند؛ زیرا آنها تنها از گمان پیروى مى‏ کنند و تخمین و حدس (-(واهى)-) مى ‏زنند».
در مقابل اکثریتى که تابع هواهاى نفسانى و مطرود اسلام مى‏ باشند، اسلام براى اکثریت هوشمند، مؤمن و آگاه به مسائل، ارزش بسیارى قایل است. اگر جامعه در چارچوب اسلام و اصول و ارزش‏هاى آن و با آگاهى و هوشیارى در مسائل سیاسى وارد شود و در راه‏یابى به حقایق و عدالت و یا تشخیص قانون درست از نادرست، اختلاف پیش آید، رأى چنین اکثریّتى بر رأى اقلیّت ترجیح دارد؛ زیرا در این صورت، اکثریت به واقعیات نزدیک‏ترند و آراى چنین اکثریتى را عقل و شرع تأیید مى‏ کند. رأى چنین اکثریتى، بر وفق فطرت پاک و سرشت اولیه انسان‏ها مى ‏باشد و در قرآن کریم نیز به آن اشاره شده است؛ «فَأَقِمْ وَجْهَکَ لِلدِّینِ حَنِیفاً فِطْرَتَ اَللَّهِ اَلَّتِى فَطَرَ اَلنَّاسَ عَلَیْها لا تَبْدِیلَ لِخَلْقِ اَللَّهِ» روم (30)، آیه 30..
امام على‏ علیه السلام مى‏فرماید: «و الزموا السواد الأعظم فان یدالله مع الجماعة و ایّاکم و الفرقه فان الشاذ للشیطان، کما ان الشاذّ من الغنم للذئب‏ نهج‏ البلاغه، خطبه 127 ؛ ابن ابى‏ الحدید، شرح نهج ‏البلاغه، ج 8، ص 112.
؛ با انبوه مردم، همگام باشید؛ زیرا دست عنایت الهى بر سر انبوه مردم است. از کناره ‏گیرى و پراکندگى بپرهیزید که آن که کنار گرفت، طعمه شیطان خواهد بود؛ همان‏گونه که گوسفند جدا از گله، طعمه گرگ است».
همچنین در جاى دیگرى مى‏ فرماید: «الزموا ما عقد علیه حبل الجماعة و بُنیت علیه ارکان الطاعة نهج‏ البلاغه، خطبه 151.؛ بر آن چه یافت جماعت امت است، بپیوندید که پایه‏ هاى طاعت حق، بر آن نهاده شده است». این‏گونه عبارات، اشاره به همان فطرت پاک انسان‏هاست.
نکته دیگرى که در این جا لازم به ذکر است، جایگاه اکثریت در ارتباط با تشکیل حکومت اسلامى است؛ اما قبل از پرداختن به آن، باید توجه کرد که در این جا مراد از مشروعیت، مشروعیت به مفهوم مقبولیت و مورد رضایت مردم در حوزه جامعه‏ شناسى سیاسى نمى‏ باشد؛ بلکه منظور مشروعیت به مفهوم حقانیت در برابر غصب، یعنى ناحق بودن حکومت در حوزه فلسفه، کلام و حقوق سیاسى مى ‏باشد.
بر اساس آیات و روایات متعدّد، مشروعیت حاکم اسلامى - اعم از ائمه اطهارعلیهما السلام در زمان حضور و ولى فقیه در عصر غیبت - وابسته به رأى و رضایت مردم نمى‏ باشد؛ بلکه رأى و رضایت و کمک و همدلى مردم، باعث به وجود آمدن و تحقق حکومت اسلامى مى‏شود.
حضرت امیرعلیه السلام مى‏ فرماید: «لولا حضور الحاضر و قیام الحجة بوجود الناصر... لالقیت حبلها على غاربها نهج‏البلاغه، خطبه سوم.؛ اگر حضور بیعت ‏کنندگان و وجود یاوران نبود، حجّت بر من تمام نمى ‏شد... مهار شتر خلافت را بر کوهان انداخته، رهایش مى‏ ساختم».
همچنین مى‏ فرماید: «لا رأى لمن لا یطاع‏ نهج‏البلاغه، خطبه 27.؛ کسى که فرمانش پیروى نمى ‏شود، رأیى ندارد». این سخنان، همگى بیان‏گر نقش مردم در پیدایش و تثبیت و کارآمدى حکومت الهى - خواه حکومت رسول‏ الله ‏صلى الله علیه وآله و امامان معصوم‏ علیه السلام و خواه حکومت فقیه در زمان غیبت - است.
حکومت اسلامى بر اراده تشریعى الهى استوار است و رأى خدا در همه جا، مطاع است و اعتبار رأى مردم، تا وقتى است که با دین منافات نداشته باشد. بر این اساس، مبانى مشروعیت دینى، محور است و مقبولیت مردمى با مشروعیت الهى، تلازمى ندارد. اگر نفوذ کلمه ولى‏ فقیه از دست برود، مشروعیتش از دست نمى‏ رود؛ بلکه تحقق حاکمیت، با مشکل مواجه مى‏شود.
ب) رابطه اسلام و دموکراسى‏
با توجه به مفهوم و جایگاه اکثریت و نقش مردم در منابع و متون اسلامى، روشن مى‏ شود که در اسلام، به هیچ وجه، دموکراسى به شکل غربى آن، پذیرفته نیست. در اسلام، نه دموکراسى مطلق هست و نه به طور کلى به نظر مردم بى‏ اعتنایى مى‏ شود. در قوانین ضرورى و مسلم اسلام، مردم حق دخالت ندارند و درباره مسائل شرعى نیز حق نظر تنها با فقیه جامع شرایط است و مردم نمى‏ توانند اظهار نظر کنند؛ ولى در امور اجتماعى و مسائل سرنوشت‏ ساز، مانند این که چه کسانى احکام الهى را اجرا کنند و مسئولیت ‏هاى جامعه‏ بر دوش چه کسانى گذارده شود، نظر مردم محترم است.
از این رو، قرآن مجید به پیامبر عظیم‏ الشأن اسلام‏ صلى الله علیه وآله مى‏فرماید:
«وَ شاوِرْهُمْ فِى اَلْأَمْرِ» آل عمران (3)، آیه 160.؛ «با مردم به مشورت بپرداز»
یا «وَ أَمْرُهُمْ شُورى بَیْنَهُمْ» شورى (42)، آیه 38.؛ «مسلمین، امور جامعه اسلامى خود را به شورى مى ‏گذارند».
با این بیان، دیدگاه مردم در مسائل اقتصادى، سیاسى، نظامى، امنیتى و اجتماعى و انتخاب مسئولین، مورد احترام مى‏ باشد و آیین مقدس اسلام نیز همواره بر آن تأکید کرده است؛ به ویژه این که در سیره نبى‏ اکرم‏ صلى الله علیه وآله نمونه‏ هاى بارزى از توجه به آراى اکثریت مشاهده مى‏ شود. 

یرگرفته از سایت پرسمان

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۰ مرداد ۹۵ ، ۰۱:۰۱

خاطره ایی از آزاده حاج مرتضی باقری ، آزاده اردوگاه ۱۲ که از ناحیه یک دست جانباز شد .

یک روز در فرودگاه ، شهید حاج احمد کاظمی‌را دیدم .ایشان از من پرسیدند : حاج مرتضی مواظب دستت هستی ؟ گفتم: بله یک دست مصنوعی گذاشته ام که به عصب‌های قطع شده دستم آسیبی نرسد .

 حاج احمد گفت: خدا پدرت را بیامرزد این را نمی‌گویم. میگویم مواظبش هستی که با ماشینی، درجه ایی ، پست و مقامی‌تعویضش نکنی؟

 سرم را به پایین انداختم و سکوت کردم.

 ایشان ادامه دادند :اگر یک سکه بهار آزادی در جیبت باشد و هنگام رانندگی یک مرتبه به یادت بیفتد سریعا دستت را داخل جیبت میکنی که ببینی سکه سر جایش هست یا نه؛ در حالی که این دستی که در راه خدا داده ایی ارزشش بیش از این است . باید هر شب مواظبش باشی که این دست را از دست ندهی و یا با چیزی عوضش نکنی.

منبع : سایت جامع آزادگان دقاع مقدس

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۱ مرداد ۹۵ ، ۲۳:۱۰

آن روز ظاهراً همسر حاجی جایی رفته بود و حاجی مجبور شده بود، محمد مهدی را همراه خود بیاورد از صبح که آمد رفت جلسه و محمد مهدی را پیش ما گذاشت. جلسه که تمام شد مقداری موز اضافه آمده بود یکی را به محمد مهدی دادم تا از او نیز پذیرایی کرده باشم نمی دانم چه کاری داشت که مرا احضار کرد. محمدمهدی هم پشت سر من وارد دفتر او شد.وقتی بچه را دید چهره اش برافروخته شد، سپس گفت: چه کسی به به او موز داده ، گفتم: حاجی این بچه صبح تا حالا هیچ چیزی نخورده یک موز که بیشتر به او نداده ایم تازه از سهم خودم بود . نگذاشت صحبتم تمام شود دست در جیبش کرد و هزار تومان به من داد و گفت: همین الان می روی و جای آن موز یک کیلو موز می‌خرید و جایگزین می‌کنی!؟

به نقل از سایت شهید کاظمی

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۱ مرداد ۹۵ ، ۲۲:۵۴

طی روزهای گذشته در واکنش به حوادث ناگوار کشمیر شبهه‌ها و تردیدهایی درباره ماهیت، ضروت و شکل حمایت و موضع گیری در برابر این فاجعه انسانی مطرح شده است که سبب تحیر و بی عملی رسانه ها و در پی آن سکوت مردم غیور و انقلابی جمهوری اسلامی ایران شده و فرصت واکنش مناسب و به موقع و کمک به مردم مظلوم کشمیر را از بین برده است.

موضوعی که تازگی دارد و این سکوت را عمق بخشیده است افشاندن بذر این شبهه‌ها نه از سوی جریان‌های مخالف جبهه مقاومت اسلامی که به دست حامیان همیشگی مظلومان و جبهه مقاومت است.

به نظر می‌رسد ضعف اطلاعات تاریخی و میدانی و ترس افتادن به دام حمایت از گروه‌های افراطی و مورد حمایت جبهه استکبار، حامیان جبهه مقاومت را به محافظه کاری و انتظار برای روشن شدن صحنه تشویق کرده است.

دفتر منطقه‌ای تسنیم به منظور روشن شدن ابعاد فاجعه و خروج از تردید تذکر نکته‌های زیر را به اختصار ضروری می‌داند.

1. از جنبه تاریخی و حقوقی تردیدی نیست که حاکمیت هند بر کشمیر غاصبانه و نامشروع است و این کشور سرانجام باید به تعهدات بین المللی و تاریخی تن داده و اجازه تعیین حق سرنوشت را به مردم کشمیر واگذار کند چه آن که اگر دسیسه پیر استعمار و سیاست های سرکوبگرانه دولت هند نبود مردم کشمیر در هند و پاکستان مجبور به تحمل این رنج طولانی نبودند.

در واقع فلسفه اصلی حمایت از مردم کشمیر دفاع از حق یاد شده است که هرگز نمی توان از آن چشم پوشید مگر آن که اراده مردم محروم کشمیر آن را تأیید کند.

آگاهان به مسائل حقوقی و تاریخی مشابهت‌های بسیاری را درباره چالش کشمیر و فلسطین یاد کرده‌اند و بی‌تردید این دو زخم های التیام نیافته‌ای بر بدن جهان اسلام هستند و نباید آن دو را به سطح منازعات قومی و منطقه ای تقلیل داد؛ بلکه همچنان مسائل و چالش‌های امت اسلامی هستند.

از این رو سخن کسانی که چالش کشمیر را جنبش‌های جدایی طلب نامشروع می‌دانند حمایت از مردم کشمیر را مداخله در امور داخلی هند قلمداد کرده‌اند سخن ناصوابی است که از عدم اشراف بر مسائل کشمیر برخاسته است.

2. آنچه البته می‌تواند مورد مناقشه و اختلاف باشد نحوه احقاق این حق اجتناب ناپذیر است ممکن است کسانی معتقد باشند راه احقاق حق، پیگیری‌های حقوقی بین المللی است و برخی دیگر معتقد باشند که سازمان‌های بین المللی ساخته و پرداخته همان استعمارگران فتنه گراست و از این راه نتیجه‌ای حاصل نخواهد شد؛ بنابراین باید به اعتراض‌های مسالمت آمیز مدنی روی آورد که البته تاریخ مبارزات کشمیر این تجربه را نیز ناکام نشان داده است و سبعیت دولت و ارتش هند راه را بر این روش نیز بسته است و ممکن است کسانی دیگر معتقد باشند همچنان که فلسطینیان راهی جز مبارزه مسلحانه پیش رو ندارند کشمیریان نیز به دلیل عناد و لجاج دولت هند راهی جز این ندارند.

3. درباره مساله پیچیده کشمیر یک سوی طبیعی ماجرا دولت پاکستان است که پیدا و پنهان به تحریک و تجهیز عناصر مسلح در کشمیر می‌پردازد و البته این را جزء وظایف انسانی و اسلامی خود برای نجات مردم کشمیر می‌داند شاید تا این جای سخن چندان نتوان به پاکستان خرده گرفت اما وقتی پای نیات دیگر و سوء استفاده‌های گسترده سیاسی داخلی و منطقه‌ای به میان می‌آید ، پای همراهی با سیاست‌های پاکستان در موضوع کشمیر می‌لنگد و امت اسلامی را در این همراهی با تردید روبرو می‌کند چه آنکه بارها پاکستان نشان داده است که خیرخواه واقعی مردم کشمیر نیست.

به عنوان نمونه می‌توان به پرورش گروه‌های افراطی و تروریستی از قبیل لشکر طیبه به بهانه جهاد کشمیر اشاره کرد که دست این گروه‌ها به خون مسلمان پاکستان و افغانستان آلوده است.

4. ضلع دیگر چالش کشمیر سیاست های سراسر تبعیض و ظلم و سبعیت دولت هند در طول نزدیک به هفتاد سال است. به گونه‌ای که تنها در فاصله زمانی 28 ساله از سال 1988 تا کنون نزدیک به هفتاد هزار نفر از زنان و کودکان و مردان بی دفاع و مظلوم کشمیر قربانی وحشی گری دولت‌های هند شده‌اند.

یادآوری می‌شود، دولت فعلی هند که با شعارهای افراطی و سابقه مسلمان‌کشی برسر کار آمده و برای جلب رضایت طرفدارانش نیاز به این خون ریزی دارد؛ زیرا هنوز در تحقق این وعده برای هندوهای متعصب در سایر مناطق هند موفق نبوده است و باید  این ناکامی را در کشمیر جبران نماید.

کافی است کسانی که به کسوت دیپلمات‌ها درآمده و سخنان شیک و اتو کشیده و از سر ناآگاهی می‌گویند کمی نیز به تصاویر و روش‌های جنایات هندوهای متعصب برضد مسلمانان مظلوم بنگرند و اگر هنوز عاطفه‌ای دارند خود و خانواده خود را به جای آن مظلومان بگذارند تا دلیل فریادها و انتقادهای کشمیری‌ها از جهان اسلام و جمهوری اسلامی را دریابند.

احساس سوختن به تماشا نمی‌شود      آتش بگیر تا که بدانی چه می‌کشم

5. سرانجام قربانیان اصلی، مردم مظلومی هستند که چون خشک و تر در آتش افروخته می‌سوزند و مساله آنها این نیست که کدام گروه و چه کسانی خواه وهابی و یا غیر آن این بهانه را به دست سفاکان هندو داده است بلکه در این بهانه جویی سبعانه روز و شبشان یکی است و فریاد استغاثه آنها به آسمان می رسد و شاید توجیه‌های دیپلمات‌ها و دیپلماتیک دردی از آنها دوا نکند بلکه آنچه به کار آنها می‌آید فشارهای ملت‌های مسلمان است که دولت‌های بی درد را به تحرک وادارد تا از ابزارهای ممکن برای فشار به دولت هند بهره جسته دردها و آلام آنها را تسکین دهند.

خبرگزاری تسنیم

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۵ مرداد ۹۵ ، ۱۷:۳۳